اتل متل یـه صحرا یـه صحرای بی همتا

توش گل و سنگ و خاره بهش مـی گن کربلا

اتل متل یـه روده یـه رود پاک و آبی

ولی هزارتا کودک مردناز بی آبی

هزار هزارتا چشمـه رودخونـه های پرآب

با قلبای شکسته با گلوهای بی تاب

کنار اون یـه سقاست جنسش از جنس شیشـه ست

دلش مثال آب و قلبش مث آئینـه ست

هی رفت اومد نگا کرد نگا بـه خیمـه ها کرد

دلش شکست و برداشت مشک و خدا خدا کرد

به بچه ها نگا کرد تشنگی آتیش داره

ولی نگاه اون مرد یـه شرم ریش ریش داره

رفت آل لیـاره اما قلبش نشونـه گیر شد

غروب شد و نیومد اومدنش چه دیر شد

از شرم مـهربونش دستاش اسیر و گیر شد

مشک و به دندون گرفت چشاش نشون تیر شد

اتل متل حسین و عباس بی برادر

با سر های بریده رو نیزه های کافر

اتل متل یـه بابا یـه بابا پر ز غصه

همـه دورش رو بستند آدم های بی عرضه

بابا یـه دحتر داره یـه سه ساله

شبیـه مادرش بود اون طفل پاره پاره

بابا چه غصه ها خورد از دیدن عزیزش

که آب نبود که تا بابا بده بـه نازنینش

براش لالایی مـی خوند که تا تشنگیش طرف شـه

بیچاره اون کوچولو نزدیک بودش تلف شـه

اتل متل خرابه خرابه های سنگی

یـه کوچولو با نیزه های جنگی

اتل متل یـه غنچه یـه غنچه ی کوچولو

با سیلی یـه نامرد بی شرم و خوار و پررو

تو خلوت خرابه غنچه اسیر درده

بابا کجاست ببینـه شو کـه سرده

غنچه ی نازو زخمـی حالا بابا کم داره

تا بذاره سرش رو رو دست های ستاره

اتل متل رقیـه مسافر غریبه

با چهره خمود و با رنگای پریده

اتل متل ستاره یـه صحرا آه و ناله

یـه طفل شش ماهه و گلوی پاره پاره

اتل متل یـه خیمـه با مادرای بی شیر

با گلوهای تشنـه با نگاه های زیر زیر

توشون علی کوچیکه تنش نحیف و خسته ست

بابا مـی گه علی جون رودخونـه هامون بسته ست

شرمنده ام علی جون بابا طاقت نداره

که چشمای قشنگت هم روی هم بیـاره

بابا علی رو برداشت بـه پشت خیمـه ها برد

براش نمازی خوند و به آسموناش سپرد

کنار اون نشست و هزار هزار که تا پر زد

براش لالایی خوند و دست بـه سر پسر زد

مـی گفت نترس علی جون دل بابا یـه دریـاست

شنیده ای کـه مـی گن قبرت رو قلب باباست؟

اتل متل یـه یـه شکسته

با داغ یک برادر با دست پینـه بسته

اتل متل یـه زینب رشید و پاک و رعنا

با قلب چاک و با آبروی زهرا

تو شام و تو خرابه زینب اسیر درده

کجا رفته برادر که تا ببینـه بجنگه

اتل متل یـه صحرا یـه صحرای بی پهنا

توش گل و سنگ و خاره بهش مـی گن کربلا

این آخر قصه نیست قصه پایون نداره

بذار نگم از اون روز هیچکی توون نداره

. شعر اتل متل خرابه . شعر اتل متل خرابه : شعر اتل متل خرابه ، شعر اتل متل خرابه




[اتل متل یـه صحرا یـه صحرای بی همتاگل و سنگ و خاره بهش ... شعر اتل متل خرابه]

نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Tue, 17 Jul 2018 00:56:00 +0000